کد مطلب:5502 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

گنجینه پرسمان » احكام

چه كسي بايد دزد را مجازات كند مثلاً انگشت هاي او را قطع كند ؟ آيا گذشت هم مي توان كرد ؟ گذشت در چه شرايطي است ؟ چه كسي تصميم به قطع نكردن مي گيرد ؟

دزد بايد چهار انگشت دست راستش را قطع كرد. اول : مَتاعي كه دزديده شده بايد حد اقل يك ربع دينار باشد ( دينار عبارت است از يك مثقال شرعي طلايِ مسكوك و مثقال شرعي معادل 18 نخود است ). دوم : از جاي محفوظي مانند خانه و مغازه و جيب هاي داخلي سرقت شده باشد. سوم : در قحط سالي كه مردم گرسنه اند و راه به جائي ندارند نباشد . چهارم : سارق عاقل و بالغ باشد . پنجم : در حال اختيار دست به سرقت زده باشد . ششم : مال مسروق متعلق به فرزندش نباشد . هفتم : سارق مال مولايش را نَدزديده باشد. در اينجا طبق دستور شرع مقدس اسلام تنها چهار انگشت دست راست سارق بعنوان مجازات و حد شرعي قطع مي گردد ، و كه كسي از طرف حاكم شرع براي اجراي حكم خدا منصوب شده حكم را جاري ميكند . آيا گذشت هم ميشود كرد ؟ عفو و گذشت به عهده چه كسي است ؟ دست سارق زماني قطع ميشود كه مالكِ مال مسروقه شكايت را نزد حاكم ببرد ، زماني كه مالك مال مسروقه شاكي نباشد و لو اينكه سرقت از طريق بَينِّه ثابت بشود نميشود دست سارق را قطع كرد ، ولي اگر صاحب مال ، شكايت را پيش حاكم ببرد و دزدي ثابت بشود كسي نمي تواند دزد را ببخشد حتي صاحب مال ، در اينجا حكم جاري مي شود . گذشت و عفو در اينجا بعهده مالك مال مسروقه است ، منتهي تا زماني كه شكايت پيش حاكم نبرده باشد ومطالبه حق خود را نكرده باشد . امام صادق (عليه السلام)مي فرمايند: بخشش و گذشتن از سارق تا وقتي است كه مرافعه را نزد حاكم نبرده اند به دليلِ فرموده حق تعالي ( و الحافظون لِحدود الله ) يعني امام و حكام حافظين حدود بوده وقتي كه امر فقهي به حضور آنها برده شد بايد حدّ جاري بشود و نمي توانند آن را تعطيل كنند ، كتاب مذكور (359 ) بعضي اشكال مي كنند كه اجراي اين حد در مورد سارق به خاطر يك ربع دينار منافات با آن همه احترامي كه اسلام براي جان مسلمان و حفظ آن از هر گونه گزند قائل شده ندارد ؟ تا آنجائي كه براي بريدن چهار انگشت يك انسان مبلغ گزافي تعيين شده است ( براي قطع پنج انگشت پانصد دينار تعين شده ) دستي كه ديه آن پانصد دينار است ، چرا بخاطر يك ربع دينار بريده مي شود ؟ سيد مرتضي (ره) در جواب اين اشكال مي فرمايد : عزّت و امانت آن دست را گران قيمت كرده و ذلّتِ خيانت بهاي آن را پايين آورده پس فلسفه حكم خدا را بدان(تفسير نمونه : 4 / 379).